فکر و انديشه
فکر و انديشه
اگر خود را شکست خورده (بپنداريد) شکت مي خوريد. اگر خود را شکست خورده نپنداريد، پيروزيد. اگر خواستار پيروزي هستيد (اما فکر مي کنيد) توانايي آن را نداريد موفق نخواهيد شد. اگر فکر مي کنيد که مي بازيد حتماً بازنده مي شويد. اگر خود را انساني عاجز و مفلوک مي دانيد مفلوک و عاجزيد. براي پيروزي و دريافت جايزه بايد به خود مطمئن باشيد. لزوماً هميشه قوي ترين ها و سريع ترين ها پيروز نمي شوند، پيروز کسي است که فکر مي کند مي تواند پيروز شود.
«ناپلئون هيل»
* خدا عقل را به انسان نداد، جز آنکه روزي او را با کمک عقل نجات بخشيد.
«حضرت علي (ع)»
اگر خود را شکست خورده«بپنداريد» شکست مي خوريد. اگر خود را شکست خورده نپنداريد پيروزيد. اگر خواستار پيروزي هستيد اما «فکر مي کنيد» توانايي آنرا نداريد موفق نخواهيد شد. اگر فکر مي کنيد که مي بازيد حتماً بازنده مي شويد. اگر خود را انساني عاجز و مفلوک مي دانيد، مفلوک و عاجزيد. براي پيروزي و دريافت جايزه بايد به خود مطمئن باشيد. لزوماً هميشه قوي ترين ها و سريع ترين ها پيروز نمي شوند، پيروز کسي است که «فکر» مي کند مي تواند پيروز شود.
«ناپلئون هيل»
گلچيني از باغ معرفت
«ديل کارنگي»
* الماس را جز در قعر زمين نمي توان يافت و حقايق را جز در اعماق فکر نمي توان کشف کرد.
«ويکتورهوگو»
* هرگاه بتوانيم از نيروي تخيل به همان اندازه استفاده کنيم که از نيروي بصري استفاده مي کنيم، هر کاري انجام پذير است.
«توماس کارلايل»
* آدم بي مغز و پرگو، چون آدم ولخرج و بي سرمايه است.
«پاسکال»
* سري که تفکر و تعقل در آن نباشد، هندوانه کال را ماند.
«پرويزي»
* انديشه کردن اينکه چه بگويم به از پشيمان شدن که چرا گفتم.
«سعدي»
* خرسندي و نيک بختي نتيجه روحيه و طرز فکر ماست و ربطي به دارايي و موفقيت ما ندارد.
* بد يا خوب به خودي خود وجود ندارد بلکه اين افکار ماست که بدي يا خوبي، سعادت يا شقاوت را به وجود مي آورد.
«شکسپير»
* نابغه کسي است که پيوسته افکارش را از قوه به فعل مي آورد. ايده ها سرمايه هايي هستند که فقط وقتي در دست افراد با قريحه و نبوغ مي افتد، مثمر ثمر مي شوند.
«بالزاک»
* هر عمل بزرگ از فکر سرچشمه مي گيرد، هر کاميابي بزرگ نخست يک فکر نامرئي بود.
* راز تندرستي در قلبي خالص و ذهني منظم است.
«ديل کارنگي»
* کسي که افکارش را عملي مي کند در واقع عادت به توانستن را در خود ايجاد مي کند.
«ديل کارنگي»
* انسان مي تواند دو دقيقه بدون هوا، دو هفته بدون نوشيدن آب، سه هفته بدون غذا يک عمر بدون پول زندگي کند ولي نمي تواند يک لحظه بدون فکر زندگي کند.
«فرانکلين»
* همانطور که از اصطکاک دو سيم مثبت و منفي برق مي جهد، تقابل در انديشه نيز روشنايي مي بخشد.
* اگر همواره مانند گذشته بينديشيد، هميشه همان چيزي را کسب مي کنيد که از پيش داشته ايد.
«ريچارد فاينمن»
* انديشه هاي خوب تراويده روح پاک است و بوي خوش تراويده گل خوشبو.
«آناتول فرانس»
* افکار خلاق به منزله پله نردبان يک شغل است. با تفکر خلاق مي توانيم به صعود پردازيم، هر چه پله نردبان بيشتر باشد، صعودمان هم بيشتر خواهد بود.
«پستالوژي»
* افکار نيرومند تر از ارتشها هستند.
* خردمند با فکر و انديشه و خويشتن داري براي خود جزيره اي مي سازد که از دستبرد امواج در امان است.
* براي تلفظ کوتاهترين کلمه بله يا نه، خيلي بيشتر از يک نطق بايد فکر کرد.
* وقتي که جامه کهنه را از خود دور مي کني چرا انديشه کهنه را از خود دور نمي کني؟
«سعيد نفيسي»
* حرف زدن بدون فکر مانند تير اندازي بدون هدف است.
«فيلسوف يوناني»
* درباره هر چه مي گويي فکر کن ولي هر چه را فکر مي کني مگوي.
«فيلسوف هندي»
* لحظه اي انديشه کردن بهتر از مدتي عبادت کردن است.
«حضرت علي (ع)»
* هوشمند آن کسي است که از دست زمان فرار کند و به جاي مبارزه با تقدير در کنار تقدير زندگي کند.
* افسردگي و غم و اندوه در جهان وجود ندارد. آنچه هست «انديشه» مضطرب، خشمناک و اندوهگين است.
«وين داير»
* هر انديشه اي که از ذهن ما مي گذرد، آينده ما را مي سازد.
«لوئيز هي»
* اندوهي که از اعماق تفکرات سرچشمه نگيرد، اندوه نيست عزاي باطل و بي اعتباري به خاطر سرکوب شدن اميال فرديست. اما تفکر همانگونه که اندوه مي آفريند، در دوام مثبت خويش، پلي خواهد ساخت ميان جزيره و جماعت، ميان فرد و خلق، ميان امروز و فردا، پلي به سوي شادماني روح...
«نادر ابراهيمي»
* هنگامي که همه يکسان فکر مي کنند، ديگر کسي بيشتر نمي انديشد.
«والترليچن»
آشنايي با فرهنگ ملل
«مثل يوگسلاوي»
* هر آنکس که در مورد افکار خود مي انديشد، برترين است.
«مثل افغاني»
* کلاغ ممکن است در قفس باشد ولي در فکرش در مزرعه ذرت است.
«مثل اروپايي»
* با افکارت همچون ميهمان و با آرزوهايت همچون کودکان برخورد کنيد.
«مثل چيني»
* وقتي انسان از تفکر کردن باز ماند آنگاه از احساس کردن نيز باز مي ماند.
«مثل فرانسوي»
* خوب فکر کردن عاقلانه است. برنامه ريختن عاقلانه تر و خوب انجام دادن از همه بهتر.
«مثل ايراني»
***
شب پرتو شعر و شور و شادابي توست
دريا سفري به عمق بي تابي توست
آن چشمه نور کز زلالش نوشند
تصوير صفاي دل مهتابي توست
«شکوه سپه زاده»
***
چشم روشن ساز از انديشه ها
کارها بين ز ابتدا تا انتها
عاقلي جز پيش بيني، بيش نيست
واي آن کو عاقبت انديش نيست
«مولوي»
***
گفت با زنجير در زندان شبي ديوانه اي
عاقلان پيداست کز ديوانگان ترسيده اند
من بدين زنجير ارزيدم که بستندم به جاي
کاش مي پرسيد کس کايشان به چند ارزيده اند
***
فکر و تصور مهمتر از دانش است. دانش محدود است و فکر جهان را تسخير مي کند.
lmagination is more important than knowledge. knowledge is limited, imagination encircles the world.
روياهايت واقعيت يابند، اگر درباره آنچه در زندگي مي خواهي خوب بينديشي، بکوش خود را بشناسي. هدفهايت را به دقت انتخاب کن.
Dreams can come true if you take the time to think about what you want in life. Get to know yourself choose your goals carefully.
***
ما با افکارمان شکل مي گيريم، ما تبديل به آن چيزي مي شويم که به آن فکر مي کنيم، وقتي ذهن ما پاک است لذت مانند سايه اي است که هيچ وقت نخواهد رفت و به دنبال آن خواهد آمد.
We are shaped by our thoughts: We become what we think. When the mind is pure, joy follows like a shadow that never leaves.
" Buddha"
***
تقدير يک فرد را نحوه تفکر او نسبت به خودش تعيين مي کند.
it is what a man thinks of himself that really determines his fate. "Henry David Thoreau"
***
چو در طاس لغزنده افتاد مور
رهاننده را چاره بايد نه زور
***
با هم بينديشيم
اثباتش هم که سخت نيست، کافيست يک شب لباسهايتان را در بياوريد و تا صبح توي جنگل بخوابيد. حيف که صبح بيدار نمي شويد که بفهميد راست گفتم.
به هر حال در برابر اين همه ناتواني که بشر دارد، خداوند يک توانايي به او داده که آنهم قدرت تفکر و انديشيدن است. حالا صبح تا شب برويد بمب اتم بسازيد يا مثل «بيل را بکش». با سلاحهاي گرم و سرد به جان هم بيفتيم، از ما که گفتن بود. ما آدمها براي جنگيدن و دريدن و کشتن خلق نشده ايم.
«فرزان انگار»
***
مردي از حکيمي پرسيد: اين سخن که فرموده اند، زگهواره تا گور دانش بجوي، چگونه است، آيا سزاوار است پيرمردان دانش آموز شوند؟ حکيم گفت: اگر از ناداني شرمنده شده باشند، آري!
***
کشاورزي الاغ پيري داشت که يک روز اتفاقي داخل چاه خشکي مي افتد. کشاورز و اهالي روستا هر چه سعي کردند نتوانستند الاغ را از داخل چاه بيرون آورند.
براي اينکه حيوان بيچاره زياد زجر نکشد، کشاورز و مردم روستا تصميم گرفتن چاه را با خاک پر کنند تاالاغ زودتر بميرد.
مردم با سطل روي سر الاغ خاک مي ريختد اما الاغ هر بار خاکهاي روي بدنش را تکان مي داد و زير پاش مي ريخت و وقتي خاک زير پاهايش بالا مي آمد، سعي مي کرد روي خاکها برود.
روستايي ها همينطور به زنده به گور کردن الاغ بيچاره ادامه دادند و الاغ هم همينطور به بالا ادامه داد تا اينکه به لبه چاه رسيد و بيرون آمد.
منبع: کتاب گنجينه ما و شما
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}